اواخر سال
احتمالا برای عید میریم عراق
اخراون هفته... اگه خدابخواد و قسمت بشه.
ازاینکه این چندسال قسمت میشه و میریم سالمونو اونجا شروع میکنیم خیلی خوشحالم
شاید بشه گفت اینم جزو تمام چیزاییه ک بابتش باید شاکر باشم و خب نیسم.
تاحالا بابت نداشته هام شکرمیکردم.
ی جورایی بخودم میگفتم
حالا ک نداریش لابد مصلحتی هست.پس شکر ک ندارم.ولی کاش داشتم
هروقت مریص میشم میگم خداروشکر سالمم.
ی روانشناس میگفت هروقت ی چیز منفی امد ب زهنت .هروقت نقطه منفی داستانو دیدی
بایدبرای اصلاحش سه تا نقطه مثبت روهم بگی.تا مغز عادت کنه ب مثبت دیدن
...
بااینکه خاطرات یادم هستن.اما مواقعی ک نیاز دارم این حرفایادم نمیوفته
.....
برای روضه حصرت زهرا ی اقایی دعوت کردیم
ی جورایی دوسش داشتم.نمازشو اونقدر بلندو رسا و قشنگ خوند ک دلت نمیخاست تمام بشه. فکرشو بکن خدا چه کیفی بکنه بخاطر این بندش
صداش مث اون بود ک تو مکه نماز میخونه.
ی سادات بود. میگفت زهرا ینی دورشدن ازگناه.خودشو دورکنه از بدی ها.
گفت ادما کلا چیزای بد بهتر یادشون میمونه.بجای هرنکته بد باید ده تا خب جایگزین بشه
مثلا اگه ی بار فحش دادی به بچه یادمیگیره.ولی اگه ی باربگی عزیزم یادنمیگیره.ده بار باید بگی عزیزم
اینو داشت هم برای تربیت فرزندمیگفت.هم گناه کردن نکردن.
....
دلم میخاس میدونسم چجوری باید ی ادم خوبی باشم.. گناه نکردن سخته.
یکی میگه سکوت کن نصفش حله.یکی میگه نرنج و نرنجون .یکی هم میگه حروم وحلال رعایت کن.
...