آفتاب گمشده

نق سرا

پایان ادمیزاد بی خداییست.!
!نه ازدست دادن معشوق
نه رفتن یار
نه تنهایی....
هیچکدام پایان ادمی نیست!
تنها بی خدایی
آدم را تمام میکند
._____________
اینجا یه جورایی دفتر خاطرات منه.
اتفاقا و حرفایی ک توی ذهنم هست و جایی جز این دفتر ندارم برای گفتنش.
اینجا
نق سرای منه.😊

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۹ مطلب با موضوع «رنگی پنگی» ثبت شده است

ازهمین اولش بگم

خیلی برام دعاکنید.

خیلییییییییی دنبال کارمیگردم... دعاکنید اوکی بشه جاهایی ک رفتم.

و 

ماه رمصونه

نمیدونم میتونم روزه بگیرم یانه

اما دعاکنید تکلیفم باخودم و زندگیم روشن بشه .

۱ نظر ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۲
گمشده .....

بعد نمیدونم چقدر وقت اومدم.قهر کرده بودم هیچکی نمیومد وبلاگم نظر بده.

سلام.

ترم من تمام شد و فارع شدم ب حمدالله

پایان نامه رو دفاع دادم و امتحان که دراخر نمرش شد20☺

اون یکیش رو شدم 19

و معدلم این ترم 18،20شد☺

یک هفتس درسم تمام شده.

دوستم که نق نق میکردم دربارش تو وبلاگ دعوتم کردخونشون.خیلی خوشحال شدم دیدمش☺

و اون دوستم ک تو بی ارتی اشناشدم.برنامه چیدیم بریم کلاس ملاس.و ارشد بخونیم.

من انتخاب کمی دارم فقط دولتی .ووقت کم.بازبان افتصاح.

ی شال دارم میبافم برا مدافعای حرم .دوسش دارم.

......

این مدت ی اتفاقایی افتاد.

ی اقایی امدخاسگاری ک هم کار هم ایمان داشت و من شدیدا میخاسمش و پدر گفت نه چون ول کرده درسشو درمقطع کاردانی.

بعداز اون یکی دیگه اومد کارخونه دار و پرسرمایه.و اهل کار فقط.اما اهل دین وایمان نبود.جزنمازخوندنش.ک پدرگفت خوبه

بعدش یکی اومد ک هم کارداشت هم ایمان اما تا اول دبیرستان ک تجدید شده بیشتر نخونده و باز پدر گفت عالی

و من بهشون گفتم نهههههههههههه.اخرشم راهی مطب خانم دکتر شدم.

.....

دوستم بااسم ع.ب.روانشناسی میخونه همونکه واحد دوست شدم باهاش.

پیرشب گفت دانشگا میبره مشهدمیخام برم.منم چسبیدم ک منو ببر

حالا اگه زنده باشم تا هشت روز دیگه منم میرم مشهد

سه ساله نرفتم و شدیدا دلم تنگ شده.

.....

اره راس میگی.ادم وقتی تنهاس ینی باید چسبید به خدا.ینی خدا صدات زده.موافقم.

کاش برم مشهد و شفا بدن منو انقد خل و چل نباشم.


۲ نظر ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۹
گمشده .....

ازنظرات وپیشنهادات  شما بسیار ممنون و سپاس گزارم

 البته بدستم نرسیده هیچکدومش



۱ نظر ۲۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۴
گمشده .....

اینجا شده چک نویس.

دفتر خاطرات

نیمچه ذهنم

.....

یکی از رفیقای قدیمیم 🙈😔 حاملس....و ازدواج نکرده

اعصابم بهم ریخته اساسی...هرچنددوست من حساب نمیشه اما...

 ذهن من زودباهرچیزی درگیرمیشه... 

باخودم کلی میزگرد میزارم که چیا عاملشن

ولی

دنیا گردوله.توپه.ازهرطرف بچرخونی باز میرسه بخودت.

وای به حال وقتی که سرخودت این بلا بیاد.(نمیشه داستانو زیاد بازش کرد)

امشب تموم شدپایان نامه.

و فردا صحافی.

و پس فردا تحویل.و شنبه دفاع...چقد زود.

کت و کول و کتف نمونده واسم

خوبه پایه ثابت اینجا خودمم انگار.ا

ارشد اسممو ننوشتم😢

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۱:۴۳
گمشده .....

نمیدونم ارشد بدم یانه

امروز روز اخرشه.

فقط اجازه اصف دارم...اصف هم 10نفر میخاد

اولویتم ک  بابقیه است.هرچند معدلم بدنیس.

ولی 

6ماه وقت دارم بخونم. زبانمم افتصاحه

و اینکه اخرش چی میشم؟

بهترنیس 6ماه برم کلاسای ازاد و کار دست وپا کردن با سرمایه بابا؟

انقد این چند وقته  ذهنم و اتفاقا و کارام قروقاطی توهم رفته که شده مثل نقش قالی تبریزی

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۸
گمشده .....

امروز پایا نامه رو بردم...گفت عالیه س

از چندتا بچه هارو قرارشد اشکال گیری کنم...

ولی زهنم بهم ریخته از بس همه چی یهو شد

تحویل دفاع امتحان تحقیقا نماایشگا  .....همش باهم شد و قرارنبود باشه.

از اونطرف همش میگن بیا بریم خونه این زشته نیای بیابریم خونه اون ...

روز دفاع هم مهمون داریم😆

تازه بهتر اینه ک از تیوی هم میان فیلمبرداری

کلافه و خستم.....

.....

کاش مخ من خالیه میشد

تازگیا میام اتاقم صب تاشب

بعد میرم توکمد.

ن نوری ن صدایی

ی ساعت میشینم فک میکنم

اخرشم هیچی ب هیچی

بازم خالی نمیشه این دربه در شده

۰ نظر ۱۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۴
گمشده .....

خدایا

دست خیر بده با زبون خیر

کاری کن ک بتونم بخاطر خوشحالی تو وخوشحالی دل بنده هات

واسطه خیر باشم

بدون توقع

بدون دردسر

بدون حرف


خوشمان امد 

بزار تواین کارا حداقل دست ودلمون نلرزه و شیطون این وسط  جولون نده


۰ نظر ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۷
گمشده .....

مامانم.خودم ...علی فنقلی.خاهرم

هممون ردیف خابیدیم.نوبتی ازهمدیگ پرستاری میکنیم.....خخ

همین الان یوهویی


ولی بوی الاغ گرفتم از بس اینارو دود کردن ....

😩عیبت امروز باعث شد5 نمره ازدست بدم..

۱ نظر ۰۷ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۰
گمشده .....

سه روزه تب کردم

ازاین ویروس جدیداس انگار....معلومم نیس این ویروس چرا هیچوقت قدیمی نمیشه

همش دکترا میگن ویروس جدیداس

...ی هفتس مهدکودکمو نرفتم.مشقامم ننوشتم

دیشب مامان بابا امدن بلاخره.مهمون داشتیم تاساعت 12

انقددلم میخاس بزنم دوتا توسرخودم یکی توسراونا


چهل روز دعای یستشیر تموم شد

حالا عاشورا.و سوره فتح باهم تاچهل روز

لابلاش هم کلیا ذکر

بعصی وقتا خیلی زور میگه....

پایان نامم مونده

با کلی تحقیق

یکی ازتحقیقارو کلی اصرارکردم ک استادقبول کرد

تخت فولاد اصفهان..و تمام اون منطقه رو شناسایی کنیم برای گردشگرا....

.....راسی

پیروز دیدم اصفهان   یه پیامبر دیگم بجز یوشع نبی داره

یسعا.اگه اشتباه نگفته باشم اسمشو...

۱ نظر ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۴
گمشده .....

اقای حاستگار اول زنگیده میگه من تورو ول نمیکنم.میرم کربلا و میام دوباره خاستگاری

هرچندگفته بودم نه.

اقای خاستگار دوم زنگیده میگه مشهد دعامیکنم جوابتون اوکی باشه.بیاین تحقیق بعد بگید نه

حالا من چکارکنم؟

نمیشه دوتاشونو بگم بله؟؟

دلم با دومیه

اما خانوادم نمیزارن من دور ازشون باشم😧

جفتشون رفتن دعاکنن  که بله بگیرن

خدایا دعاشونو قبول کن😆

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۱
گمشده .....